می‌خوام بگم تا اونجایی که من می‌دونم یکی از روش های خیلی طاقت‌فرسای شکنجه اینه که طرف رو پیشونی طرف قطره قطره آب می‌ریزن . اولش هیچی نیست اما بعد یه مدت جای قطره ها شروع به درد کردن می‌کنه . تا اینکه بعد چند ساعت هر قطره ی آبی که می‌ریزه ، مثل یه جکش می‌مونه که می‌کوبونن تو میشونی طرف . در همین حد دردناک .

می‌خوام بگم بعضی از مشکلات زندگی هم مثل همین شکنجه می‌مونن . در واقع اگه یکی دوبار اتفاق بیوفتن شاید ناچیز باشن ، شاید‌اگه از بیرون نگاه‌ش کنی چیز خاصی نباشه اما تکرار و تکرار و تکرار بعضی چیزای کوچیک باعث می‌شه که دیگه واست کوچیک نباشن و هر سرس که اون اتفاق کوجیک و به ظاهر ناجیز واست میوفته ، مثل پتکی می‌مونه که دارنومی‌کوبنش تو صورت ولی فقط می‌بینیش و دردش و احساس می‌کنی . 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها